مرده ی متحرک
ژوئن 30, 2015
سخته تنهایی بخوای سر بکنی
روزگارت گه در گه باشه
صبح تا شب هی سگ دو بزنی
باز هشتت گروِ نه باشه
از تموم آدما دل بکنی
باز توُ دنیات معلق باشن
جای خوبا و بدا عوض بشه
باطلا توُ جبهه یِ حق باشن
سخته که به خاطرِ بی پولی
همه شب مضحکه یِ عالم شی
واسه یِ یه لقمه نون جون بکنی
جلویِ هر کس و ناکس خم شی
روز و شب میون زنده ها باشی
به تموم زندگی پشت کنی
هر جا دیوار دیدی رو به خودت
دستاتو بی اختیار مشت کنی
سخته نونت بره رو سفره ی خان
تو ولی بهش یه دستم نزنی
توی ده برادراتو بکُشن
ولی تو ببینی و دم نزنی
از خودت از همه بیزار بشی
همه یِ رفاقتا رُ ول کنی
دلتو خوش بکنی به سایه ها
با خودت توُ آینه درد دل کنی
بشی اون درخت پیری که خودش
ساقه شو با یه تبر قط میکنه!
بشی مثلِ یه جسد توُ زنده ها
مث یه مرده که حرکت میکنه!
“مزدک نظافت”
برچسبها:بی پولی, تبر, ترانه, ترانه های مزدک, ترانه ی امروز, جون کندن, درخت, زنده ها, شاعران معاصر, شعر, شعر امروز, شعر معاصر, شعر نو, عکس مزدک نظافت, گالری عکس مزدک نظافت, گه در گه, مرده, مرده ی متحرک, مزدک, مزدک نظافت, نظافت, هشتت گرو نه باشه, یه لقمه نون
شما همچنین می توانید این مطالب را دوست داشته باشید
یک دیدگاه