call me Moby-Dick
مارس 25, 2020
من موبیدیکم* و تو ماهیسیاهِ کوچولو*
خسته از آبم و تو خستهتر از هر رودی
ابر شلوار نپوشیدهی* خیس از شاشم
من خودِ اشکم و تو آدم اشکآلودی
.
چن تا بیگانه* نشستن توُ خیابون دورم
یکیشون بالا سرِ من به رگم خون میده
شهر طاعونزدهی* رو به سقوطم* آقا
کام میگیرم و کامو* توُ سرم جون میده
.
روزا از غرب میرم شرق ولی با گاری*
زندگی پیش رومه*، دشمنِ این خستگیام
شبا توُ خواب میبینم که میرم سمت میلان*
توی راهم! وَ عجیب عاشق آهستگیام*
.
من قماربازترین* شاعر این انجمنم
ابلهم* در پی راهی واسهی اثباتم
پُرِ از گرگ بیابون* و خر و کرگدنم*
من خودم یک تنه یه قلعهی حیواناتم*
.
دو سه تا قطرهی خون* از گونههام ریخت زمین
بوف* بودم که میخواستن منو کورم* بکنن
سگ ولگردم* و چشمِ چپَمو خورده کلاغ
خون دادن زنده بشم، زنده به گورم* بکنن!
.
مزدک نظافت
برچسبها:auf persisch, call me Ishmael, Dichter, gedichte auf persisch, lyrics, moby dick, moby_dick, Music, musik, Persian, persisch, persische Autoren, persische dichter, persische gedichte, persische literatur, poem, poet, roman, Übersetzung, آثار مزدک نظافت, آلبر کامو بیگانه, آلبر کامو سقوط, آلبر کامو طاعون, آهستگی میلان کوندرا, ابر شلوارپوش, ابله داستایوفسکی, ادبیات معاصر, اسماعیل صدایم کن, انجمن ابلهان, بوف کور, بوکوفسکی, ترانه سرا, ترانه مزدک نظافت, ترانه معاصر, رومن گاری, زندگی پیش رو رومن گاری, زندگی سگی, زنده به گور صادق هدایت, سقوط مزدک نظافت, سگ ولگرد صادق هدایت, سه قطره خون, شعر طاعون مزدک نظافت, شعر قلعه حیوانات, شعر موبی دیک, شعر موبیدیک از مزدک نظافت, صادق هدایت مزدک نظافت, صدایم کن اسماعیل, صمد بهرنگی, قلعه حیوامات جورج اورول, قمارباز داستایوفسکی, کتاب شعر, ماهی سیاه کوچولو, مزدک نظافت, مزدک نظافت نویسنده و شاعر, موسیقی بیرونی, موسیقی درونی, میلان کوندرا شعر, وزن شعر, وزن عروضی شعر فارسی
شما همچنین می توانید این مطالب را دوست داشته باشید
یک دیدگاه