من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید
اشعار, ترانه, گالری عکس

سخته تنهایی بخوای سر بکنی
روزگارت گه در گه باشه
صبح تا شب هی سگ دو بزنی
باز هشتت گروِ نه باشه

از تموم آدما دل بکنی
باز توُ دنیات معلق باشن
جای خوبا و بدا عوض بشه
باطلا توُ جبهه یِ حق باشن

سخته که به خاطرِ بی پولی
همه شب مضحکه یِ عالم شی
واسه یِ یه لقمه نون جون بکنی
جلویِ هر کس و ناکس خم شی

روز و شب میون زنده ها باشی
به تموم زندگی پشت کنی
هر جا دیوار دیدی رو به خودت
دستاتو بی اختیار مشت کنی

سخته نونت بره رو سفره ی خان
تو ولی بهش یه دستم نزنی
توی ده برادراتو بکُشن
ولی تو ببینی و دم نزنی

از خودت از همه بیزار بشی
همه یِ رفاقتا رُ ول کنی
دلتو خوش بکنی به سایه ها
با خودت توُ آینه درد دل کنی

بشی اون درخت پیری که خودش
ساقه شو با یه تبر قط میکنه!
بشی مثلِ یه جسد توُ زنده ها
مث یه مرده که حرکت میکنه!
“مزدک نظافت”

۰