من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید
اشعار, ترانه
من موبی‌دیکم* و تو ماهی‌سیاهِ کوچولو*
خسته از آبم و تو خسته‌تر از هر رودی
ابر شلوار نپوشیده‌ی* خیس از شاشم
من خودِ اشکم و تو آدم اشک‌آلودی
.
چن تا بیگانه* نشستن توُ خیابون دورم
یکیشون بالا سرِ من به رگم خون میده
شهر طاعون‌زده‌ی* رو به سقوطم* آقا
کام می‌گیرم و کامو* توُ سرم جون میده
.
روزا از غرب میرم شرق ولی با گاری*
زندگی پیش رومه*، دشمنِ این خستگی‌ام
شبا توُ خواب می‌بینم که میرم سمت میلان*
توی راهم! وَ عجیب عاشق آهستگی‌ام*
.
من قماربازترین* شاعر این انجمنم
ابلهم* در پی راهی واسه‌ی اثباتم
پُرِ از گرگ بیابون* و خر و کرگدنم*
من خودم یک تنه یه قلعه‌ی حیواناتم*
.
دو سه تا قطره‌ی خون* از گونه‌هام ریخت زمین
بوف* بودم که می‌خواستن منو کورم* بکنن
سگ ولگردم* و چشمِ چپَمو خورده کلاغ
خون دادن زنده بشم، زنده به گورم* بکنن!
.
مزدک نظافت
۰

اشعار, غزل, غزل
هیچ‌کس نیست که با خویش گلاویزتر از من
هیچ شعری نسرودند غم‌انگیزتر از من
.
کشته‌ی شورش آزادی‌ام و مرده‌ی باتون
شاعرم! نیست کسی فتنه‌برانگیزتر از من
.
مثل یک جنبش مشروطه‌ی سرخم که ندیده
هیچ کس خاک به خون مانده‌ی تبریزتر از من
.
پنجه بر پوست زدم چنگ به هر خاک کشیدم
نیست سرکرده‌ی این قافله چنگیزتر از من
.
گرچه هر جای جهان زرد شده از غم و اندوه
من زمستانم و هر گونه‌ی پاییز تر از من
.
امپراطور نبردم وسطِ صلح جهانی
چه کنم با غم این سلطه‌ی خونریزتر از من
.
بند نافِ منِ بیچاره شده حلقه‌ی دارم
دیده‌ای کودکی از خاطره آویزتر از من؟
.
مزدک نظافت
۰