من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید

دور منقل نشسته بودند و از کبابِ برشته می گفتند

از صفاتِ زنِ دهاتی و از وجناتِ “فرشته” می گفتند

(- نه! نه، پیدا نمی شود آقا! دختری توی شهر از او بهتر

سر به راه است و با وقار و نجیب، چشم بد کور و گوش شیطان کر!

هیچ مردی ندیده مویش را تا به حال از کنار روسری اش

دل نداده ست و دل نبرده هنوز از کسی با تمام دلبری اش)

صبح فردا “فرشته” راهی شد، رفت دنبال درس و دانشگاه

رفت داغِ دلِ پدر بشود! رفت اندام داغ خود را… آه!

چیزی از این جهان نمی دانست دخترِ بی پناه شهرستان

با دو تا چشم و گوش بسته ی خود، فرق لیمو و پسته و پستان!

دخترک رفت سمت تهران تا تن دهد به جهان تازه ی لخت

مادرش اشک هاش را می ریخت، حین اشک آش پشت پا می پخت

توی هر کافه دود کرد آرام، ذره ذره جوانیِ خود را

پر شد از حس و حال و خالی کرد “عقده هایِ روانیِ” خود را

شب به شب حجم خانه ای خالی، پر شد از عقده های غارت او

پرده ی خانه ها تکان خورد و پاره شد پرده ی بکارت او

شب در آغوش مردها خوابید، حس خوبی به این تنوع داشت

صبح فردا بلند شد اما باز هم حالتِ تهوع داشت

تلفن زنگ خورد و از گوشی گریه یِ بی قراری اش آمد!

دخترک رفت سمت تهران و خبرِ بارداری اش آمد!

“مزدک نظافت”

۰

چیزی که فاسد می شود به سرعت قابل بازگشت به حالت اول نیست. تنها می توان قسمت فاسد را جدا کرد تا فساد به قسمت سالم سرایت نکند. یادتان باشد قسمت فاسد را برای بازیافت نگه دارید.

“مزدک نظافت”

۰

از جنبه ی تن-کارشناختی انسان اساسا” ضعیف است. بیکار ننشینید، خود را قوی کنید.عدم قدرت شکاکیت نسبت به ارزش های از پیش تعیین شده و ساختگی از عواقب ایمان و اخلاق است. اخلاق تنها، پادزهر، التیام دهنده و توجیهی سطحی برای بیماری «ضعف» می باشد و به چیزی جز تنبلی بیمارگونه و بی حسی و قبول چیزی ساختگی مانند تقدیر دامن نخواهد زد.

“مزدک نظافت”

۰

هیچ کس از جاده ی هموار به قله نمی رسد. باید از سنگلاخ ها گذشت، با شیبی که پاها را از حرکت باز دارد. پس باید از دست های تان هم کمک بگیرید. اکثر انسان ها به دلیل تنبلی از پیمودن راه سر باز می زنند، آنگاه است که این فرومایگان، خط زدن بر میل خویش را، از خودگذشتگی، وارستگی و فروتنی تعبیر می کنند.

“مزدک نظافت”

۰