من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید
به شاعری با دست بسته مفتخر بودم
از خانه تا زندان همیشه در سفر بودم
شاعر شدم تا مایه یِ فخرِ پدر باشم
شاعر شدم اما همیشه دردسر بودم
می خواست پایم را به راهِ خیر بگذارم
من عاشقِ دیوانگی و شور و شر بودم
از روز اول توی گوشم ورد و قرآن خواند
اما منِ شیطان زده انگار کر بودم
او فکر می کرد از نهالش سرو می سازد
با اینکه من در فکر تولیدِ تبر بودم
در ضبط مان هر شب صدایِ مرد می پیچید
من عاشق و دیوانه یِ مویِ “قمر” بودم
می خواستم پرواز را… اما نمی شد! نه!
باور نمی کردند، من بی بال و پر بودم
هی شعر گفتم باز صبرم را سر آوردند
از هر کجایِ زندگی ام سر بر آوردند
تا آمدم عاشق شوم از عشق بنویسم
چشم برادرهام را از ته در آوردند!
بردند فوجی از کبوترهای صلحم را
یک استخوان خونی و مشتی پر آوردند!

سر را تکان دادند که: آری! بله! حتما!
اما درون گوش من نجوای هرگز بود
هر وقت گفتم که جهان را سبز می خواهم
تنها چراغِ پیش رویم رنگ قرمز بود
خورشید را از آسمانِ شهر کم کردند
قرآن خونی روی هر نیزه علم کردند
با دست بسته آفتابی تازه آوردم
در روشنایی دست هایم را قلم کردند!
با اینکه به هر چیز و هر ناچیز تن دادیم
دلخوش به این بودیم که از پا نیفتادیم
کشتند و بردند و… صدامان در نیامد، باز
فریاد می کردیم در زنجیر آزادیم
کنجِ قفس هی سیخ تویِ بالمان کردند
با دلقکانِ مسخره خوشحال مان کردند!
تنها درونِ قلب مان یک مشت حسرت ماند
با آرزوها زنده زنده چالمان کردند!

“مزدک نظافت”
دکلمه ی این شعر را می توانید از کانال تلگرام بنده دانلود کنید
http://telegram.me/mazdaknezafat13
۶

تقدیم به برادران رجبیان، مهدی و حسین، و تمام آنها که برای هنر در بند اند

پَر واسه چی؟! پرواز ممنوعه
ساکت رفیق! آواز ممنوعه
مهدی! سه تارت رو بزن بشکون
اینجا صدایِ ساز ممنوعه

اینجا فقط جای سیاهی هاست
اونا که به تاریکی مدیونن
باید ببندیم بار و بندیلو
وقتی کلاغا نوحه می خونن

اونقدر گیجِ غارغارن که
از زخمه و آواز می ترسن
به کی بگیم این درد سنگینو؟!
این احمقا از ساز می ترسن

تنها صدایِ جغد می مونه
وقتی گلوها بی نفس باشن
هر کرکسی می نازه به بالاش
وقتی عقابا توُ قفس باشن

کوریم و بی تاریخ و بی حالیم
به نور توُ آینده دل بستیم
دلخوش به مایِ خوش نباش آقا!
ما بیخودی میگیم: ما هستیم

گوش کن به این سلول تنگ و تار
گوش کن به این شهرِ پر از عقده
روزا کلاغا نوحه می خونن
شب توُ گوشامون ناله ی جغده!

مزدک نظافت
#مهدی_رجبیان #حسین_رجبیان
۰