من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید

رفقا فصل زرد پاییزن

سبز باشی مثِ تبر تیزن

تا ببینن که خوب می رقصی

زیر پاهات شیشه می ریزن

 

عشق و رویاتو دست میندازن

به لجن می کشن جنونت رو

مثل زالو به پات می چسبن

می مَکَن قطره های خونت رو

 

 شک نکن که تموم این رفقا

آخرش مثل یه قفس میشن

همینایی که با تو هم نفسن

باعثِ تنگیِ نفس میشن

 

تا زمانی که خر بشی هستن

دوستیشونم اکثرن مفته

لبشون چفت میشه روی لبت

خنجر از دستشون نمی افته

الانم توُ حیاط منتظرن

دیگه چیزی نمونده خسته بشن

زودتر اون طنابو حلقه بزن!

اومدن چارپایه رو بکشن!!

“مزدک نظافت”

۰