من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید

ابرِ چشایِ من، یکریز می باره
شب هام طولانی، روزام کوتاهه
بعد از تو تقویمم، کلا” دو تا فصله
بعد از زمستونام، پاییز توُ راهه

رفتی از این خونه، توُ یه شبِ نمدار
رفتی و رویاهام، مونده زیرِ آوار

هر روز از فکرت سردرد می گیرم
هر شب توُ کابوسم، صدبار می میرم

بعد از تو این خونه، مثل یه آواره
بی وقفه رو سقفش، هی برف می باره

دستام بی حس ان، از سردی ممتد
انگار تمومِ شهر با رفتنت یخ زد.

ابرِ چشایِ من، یکریز می باره
شب هام طولانی، روزام کوتاهه
رفتی و تقویمم، کلا” دو تا فصله
بعد از زمستونام، پاییز توُ راهه

“مزدک نظافت”

۰

نذا تنهاییمو باور بکنم
بغلم کن دنیام تازه بشه
بذا تا حلقه‌ی دستای منم
واسه آغوش تو اندازه بشه
آرزوم اینه کنارم باشی
حتی وقتی از خودت دلگیرم
من به چشمای تو وابسته شدم
تو نگاهم نکنی می‌میرم
چترو بنداز و بیا سمت خودم
داری توُ تنهایی پر پر میشی
بذا بارون بزنه رو موهات
زیر بارون دیدنی‌تر میشی
وقتی رو به روی من می شینی
رو به هر حادثه ای می خندم
خود به خود هر گره ای وا میشه
وقتی موهای تو رو می بندم
دوس دارم هوای شهر ابری بشه
وقتی توی خونه زندونی شدم
من از اون روز که توُ بارون دیدمت
عاشق روزای بارونی شدم
چترو بنداز و بیا سمت خودم
داری توُ تنهایی پر پر میشی
بذا بارون بزنه رو موهات
زیر بارون دیدنی‌تر میشی
“مزدک نظافت”
۰