من را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید
کتاب “تولد روی سنگ قبر” که نتیجه ی شش سال ضجه و زجر و بغض است، قرار است به زودی به صورت پی دی اف و تعداد اندکی هم نسخه ی چاپی منتشر شود. این کتاب مجموعه ای‌ست از چند رباعی، اشعار بلند و ترانه های من که بی شک برای لرزندان پایه های باور و ایمان خلق شده!
باشد که اندیشمند شویم!
#مزدک_نظافت
Telegram.me/mazdaknezafat13
۱

اشعار, غزل, گالری عکس
گاه تلخیم و گاه رقصنده
گاه هم ناامید از آینده
زنده های جهانِ بی روحیم
مرده های جهانِ جنبنده
عاشق اشک و شکلک خنده
زیر پُست مجازیِ رفقا

پهن‌مان کرده اند در پهنه
زیر باتوم و ضربه یِ شحنه
خس و خاشاک رانده از گودیم
مردم تا همیشه در صحنه
مردم تا قیام شرمنده
زیرمان کرده اند با ماشین!

زنده ایم و کفن ولی داریم
آب کُر نه! لجن ولی داریم
دل مان نازک است آقا جان!
پوست کرگدن ولی داریم
گرچه چسبیده است بر دنده
گرچه گردن کلفت هم هستیم!

زیر ارّه بگا اگر رفتیم
ته درّه بگا اگر رفتیم
پای این روزگار بگذارش
ذرّه ذرّه بگا اگر رفتیم
مثل گوجه پیاز با رنده
مثل آهن که زیر سمباده

داغ دیده‌ست سینه ی پُرمان
هی عوض می شود تفکرمان
نان‌مان نرخ روز را دارد
با ثباتیم زیر چادرمان
مثل الهام جان چرخنده!
راه ما راه فاطمه زهراست!

شاعریم و مبارزِ مدنی!
شهره هستیم ما به بددهنی!
واقعاً که چه خوب می گیرند
عرقیجاتِ خالصِ وطنی!
با دو تا بالِ مرغِ پرکنده
متمدن شدیم و عربده کش!

صبح تا شب درفش می گیریم
عکس با لنگه کفش می گیریم
شُرت‌مان سبز جیغ پُررنگ است
زیرپوشِ بنفش می گیریم
عاصیانیم اگرچه مالنده
بر کراوات چفیه می پیچیم!

مزدک نظافت
Telegram.me/mazdaknezafat13
۰

صدای زوزه پیچیده، توی گلدسته هایِ شهر
هنوز نیشِ مناره ها، فرو رفته به پایِ شهر

هوایِ گرگ و میش و سگ خزیده توی این خونه
فقط خوناب می باره رو سقفِ شهر ویرونه

نمیشه دید هیچ چیزُ، نه حتا واسه یک لحظه
نه اصلا بحث کوری نیست، که این تاریکیِ محضه

برای کشتنِ خورشید، همه با ماه! همدستن
از ابرا لاشه می باره، تمومِ کرکسا مستن

تو حلقِ آدما انگار، یه کوه از لخته ی خونه
به جز این جغد خواب آلود کسی آواز نمی خونه

تویِ گلدسته هایِ شهر، صدایِ زوزه پیچیده
نبردِ گرگ و گوسفنداست، همه جا بوی خون میده

دیگه مستیم از این بو، از این خونابِ تویِ باد
همه جادو شدیم انگار، مهم نیس، هرچه باداباد

ما هر شب قبل خوابیدن لبای مرگُ می بوسیم
ما نوزادای معلولیم که توُ قنداق می پوسیم

داره له میشه دنیامون، توُ گورستان تنگِ جبر
که اینجا زندگی یعنی: تولد روی سنگِ قبر

مزدک نظافت
۰